تاریخ : یکشنبه 92/8/26 | 10:7 صبح | نویسنده : moon love
چنین نقل کرده اند:هنگامی که نمرود?حضرت ابراهیم (ع) را در آتش افکند?همه نگاه ها هراسان به ابراهیم (ع)و آتش بود.
در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد و برمی گشت.از او پرسیدند:ای پرنده چه کار میکنی؟گنجشک پاسخ داد:در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم!گفتند:ولی وسعت آتش در مقایسه با آبی که تو می توانی بیاوری بسیار زیاد است و این آب آوردن تو فایده ای ندارد.
گنجشک کوچک گفت:من شاید نتوانم آتش را خاموش کنم?اما این آب را می آورم تا آن هنگام که خداوند از من پرسید:وقتی که بنده ام ابراهیم(ع) را بدون گناه در آةش انداختند?تو چه کردی؟پاسخ دهم:هرآنچه که از توانم برمی آمد?انجام دادم.
.: Weblog Themes By Pichak :.